سلام!
میخوام بگم این ارسال و فقط و فقط واسه مهدی میزنم که مطئن باشه حالم خوبه خوب شد ...
اولش من و دوستم با هم دعوا کردیم
بعدش من فهمیدم شاید حرفام خیلی براش تند بوده ...
اولش گفت دیگه باهام قهره دیگه جوابمو نمیده
واسه همیشه میره
که بعد من این شکلی شدم !
بعدش مینو خانومی و داداش ابوالفضل و امین و چند نفر دیگه باهام حرفیدن که دوستت برمیگرده غصه نخوریا !
منم نشستم فکر کردم !
بعد فرداش دوستم بهم پیغام داد و گفت خیلی دوسم داره گفت مگه میشه آبجیش نباشم دیگه
گفت با حرفایی که زدم اونم اشک ریخته
گفت قول میده دیگه باهام قهر نکنه ...
گفتش زود از کوره در رفته ...
گفت گریه نکنی دیگه ها !
منم قول دادم دیگه گریه نکنم و بخندم
مرسی منو بخشیدی مهدی ... هیچ وقت کمکاتو یادم نمیره ... هر کی گفته بداخلاقی الکی گفته ...
یادم نمیره چند ماه پیش که من اون ارسال و تو وبلاگم زدم و حتی رمزه وبلاگم و عوض کردم که سارا نتونه برش داره تو اومدی و برام کامنت گذاشتی و قانعم کردی که اگه میلاد اونجا رو میخونه اون ارسال و بردارم تا جلوش خورد نشم ... وقتی من حتی به حرفه سارا گوش نمیکردم و با اون حرفه تو پسوردم و دادم به سارا که اون مطلب و برداره ... و چند روز بعدش که دوست دختر میلاد اومد تو وبلاگم و ... اونجا فقط ممنون تو سارا بودم که نذاشتین بیشتر از این خودم و خورد کنم
دیگه باهام قهر نکنیا ! دیدی که طاقت قهر و ندارم
حالا دیدی حالم خوبه خوبه
آها یادم رفت بگم! این عکسو دیدم یاده داداش ابوالفضلم افتادم
HE CAN ALWAYS MAKE ME SMILE
پی نوشت :
- دیشب این قدر آتیش سوزوندم که خدا میدونه بعدا شاید تعریف کنم چی کار کردم
به به نگین جونم خوشحاله
نگین خیلی دلم می خواد ببینمت
اوهووووم آخه دوستم خیلی مهربونه که منو بخشید
منم همین طور مهتاااااااااااب جوووونم
این عکسه اگه دوستت باشه خیلی باید وحشتناک باشه دوستت

آخه این چه طرز خندوندنه!!!
این که داره دهن مهن طرفو جر میده!!!
شوخییییییییییییییدم ناراحت نشیا!!!
دوست خوب خیلی خوبه!!!
نه ترسناک نیسش که
اینقده هم مهربونه
داداش ابولفضلم هر وقتی باشه منو میخندونه 

اوهوووم دوسته خوب خیلی خوب
چقدر خوشگل می خندوننت
اوهوووم به هر زوری شده میخندونتم داداشم
حالت خوب شده ها
سرما خوردگیای من جدیدا تا ۱۵ روز میره٬نه بهتر میشم نه بدتر!
تورو یاد داستانش میندازم یا نویسنده ش؟! :-؟
نه یاده داستانش میندازی منو ...
فک کنم بخونیش خوشت بیاد
سلام ابجی گلم.
بقول نازی نیدونی چقدر خوشحال شدم این پستو خوندم.
خب اول تبریک
حالا هم باید شیرینی بدی.
یاالله شیرینی من تا شیرینی اشتی کردنتو نخورم ولت نمیکنم.
سلام


شیرینی ؟
مهدی بیا تظاهر کنیم هنوز با هم قهریم
من شیرینی نمیدم مهدی باید بیاد بده !
راستی نگین خصوصی چطوری باید نظر بدم؟منتظرم بای
رو اسمم ژهلوی نظر بذارید کلیک میکنی و میزنی تماس با من !
به همین راحتی
سلام نگین جون
من خیلی وقته که وبت رو میخونم
اما اولین دقعه است که دارم نظر می ذارم
می خواستم رو پست قبلیت بذارم اما نشد
خدا رو شکر که دوستت باهات اشتی کرده
حالا می شه ادامه ی خاطراتتو بنویسی
اخه من اصلا نمی تونم باور کنم این میلادی که این حرفا رو زده بعدا تو رو بشکونه
اصلا باورم نمی شه
مرسی که پیشم میای


آخه میترسم همتون خسته شید تند تند آپ میکنم ... 
لطف کردی
اوهوووم دوستم خیلی مهربونه
بله خاطررو مینویسم ولی فردا احتمالا
اوهوووم خودمم باورم نمیشد
سلام نگین جونم




خوبی ؟
خیلی خیلی خوشحالم و ذوق دارم که خوشحالی و دیگه ناراحت نیستی جبگر
من از دوستت تشکر می کنم که دوباره یه نگین خوشحال به من داد
عزیزم دوست دارم
سلام آلوچه جونم



اوهوووم عالیم
میسی از دله مهربونت عزیزم
منم دوست دارم گلم
سلام عزیزم
خدارو شکر که همدیگرو بخشیدین
آره محمد اذیت کرده
داغونم کرده
دعواش نکنین گناه داره
سلام

باشه ولی بگو دیگه ستاره جونیم و اذیت نکنه ها
اوهوووم
دعواش نکنم ؟
سلام علیکم به نگین خانم خودمون خب ما هم اومدیم(اینو داش مشتی وار بخون)
ما که داداش مهدیت رو نمی شناسیم ولی برات ازته قلبمون برای رفع این کدورت می خوشحالیم
کلا قهر خوب نیس
حکیم نمی دونیم چی چی فرمودن: تا توانی دلی به دست آر ورنه دل شکستن هنر نیست
مرسی عزیزم
سلام من بهش نمیگم جون باهاش قهرم
خودت بهش بگو
باشه الان میام آروم دعواش کنم
من کی گفتم آپیدم ولی نکرده بودم شاید u خونده بودیش حالا برو اون وبمم آپه!!!
www.brokenheart89.mihanblog.com
نه کلا گفتم چرا آپ نمیکنی
سلام نگینی حالت خوبه؟یعنی خوبه دیگه سوال نداره
خوشحالم که شدی نگین ودم.دوستت دارم همیشه شاد باشی گلم
اوهوووم هنوز خوبم آتیش بدجور نسوزوندم دوباره اذیت کنم کسیو
منم دوست میدارم نگین جون ... بوووس
بااین که از دستت خیلی خیلی ناراحتم ولی الان که این و خوندم خیلی خوشحال شدم! دیگه اذیت نکنی بچه مردم و هااا! خب مامان جان تازه آتیش کار قبلیت خاموش شده باز دوباره آتیش بسوزون آتیش پاره!
خجالتم خوب چیزیه هااا! یاد بگیر گاهی خجالتم بکشی!ملت و حتما باید آباد کنی آخه؟! خب بچه نکن دو دقیقه آروم بگیر! خوشحالی و ناراحتیت فرقی نداره در هر صورت ملت و آباد می کنی!

آخرش بچه این جوری شد
دیگه گفتم مدتی نظری برات نذاشتم به نظرم کاره دیگر نظرات رو هم انجام بده دیگه!!!
راستی دیشب آوا اینجا بود کلی التماس کرد که زنگ بزنم بهت اگه می دیدیش تورو خدا از زبون جلقه نمی افتاد!
نه دیگه اذیتش نمیکنم قول میدم
ولی نمیدونم خودش چرا هنوز نیومده اینجا ...اگه قهر باشه دوباره چی ؟
خودش گفت 
تازه هنوز نگفتم چه آتیش دیگه ای سوزوندم
خیلی آتیشه بدی بودش ! ولی اون یکی بد نبود لازم بود ...

همش تقصیر تویه حسوده ! ا وقتی فهمیدید من و آوا به هم علاقه داریم حسود شدی !
حسووووووووووووود !
نه اصن گفت دیگه قول میده باهام قهر نکنه که گریه کنم
من آتیش نمیسوزونم که
ولی آقا مهدی و نباید اذیت میکردم
من نههههه ! من با ملت کاری ندارم ! من خیلی آرومم ! چشامو نییییگا !
آها دیگر نظرات رو بعده امتحانات !
آخیییی خب میزنگیدی باهاش حرف میزدم
سلام نیگینی. خوبی؟؟؟
ااااااااااااا چه خبرا بوده من اینجا نبودم؟ میگم تو هم وضعت خوبه دوتا خونه داری ها! راستشو بگو از بازم املاک داری خبر بده ها
راستی حال و احوال؟
سلام گلبانو خانومی
؟
من خوبم تو چه طوری
نمیگی دله نگین تنگ میشه ؟
آره دو تا خونه دارم ! یکیش ماله خاطرات گذشتمه یکیش ماله خاطرات همگانی و عامه که توش غم نیست
وای من چقدر مهم بودم نمی دونستم


سرم گیج رفت اینقدر تعریف کردی
تو هم نشستی به چی فکر کردی هان ؟؟؟
که من می بخشمت یا نه ؟؟؟
من هر کاری کردم وظیفه بود
تو خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی خوبی
نه من
مهم بودی دیگه
بعدم نشستم فک کردم که خب چی کار کنم که هم تو اذیت نشی هم آشتی کنی هم از ته دل منو ببخشی
نه نشستم فک کردم که چی بهت گفتم که قهر کردی باهام
خودت خوبی
وای اول پستت چقدر می پری بالا پایین من ندیده بودم
شیرینی هم وظیفمه
اوهووووم
از خوسحالی رو پام بند نبودم ! 
شیرینییییییی
سلام وبلاگ قشنگیه . به خصوص عکسهای قشنگی داره
ممنون