ساره پر ...
علی پر ...
یگانه پر ...
موچه پر ...
نیما پر ...
وقتی ساره رفت هرکاری کردم که پیداش کنم ... حتی به دوست پسرش رو انداختم! ولی نشد که نشد ...
یگانه هم که هیچی ندارم که پیداش کنم ...
فک کنم خودم تنها کسی باشم که بعده 3 سال هنوز گم نشدم !
اولین وبلاگ خاطراتتم تقدیر سوخته ...
دومی دختری در آرزوی پرواز ...
سومی خاطرات آلبالو خانومی (که هنوز هم توش مینویسم)
و چهارمی وبلاگ هیچستان ...
اولی و دومی رو بستم .
چرا اینقدر زود به آدمایی که هنوز ندیدمشون دل میبندم و میشن عزیزتر از دوستای واقعیم ؟!
نکنه جدی جدی مشکلی دارم !
بسی حالمان گرفته است !
شاید خنده دار باشه ! ولی اینقدر دلم و میشکنن همه خواسته و ناخواسته که شبا که میخوابم میگم خدایا ! نازگل و مینو رو همینجوری نیگه دار ! تا آخرش دلمو نشکونن ! حتی یه ذره ! ...آخه هر وقت به کسی فکر میکنم که دلم و شکسته ناخواسته این دو نفر تو ذهنم میان . آخه هیچ وقت حتی ذره ای از دستشون دلخور نشدم و همیشه خوشحالم کردن ...جالبه بدونید این دو نفر رو هم بنده ندیدم اصولا و اینقدر دوسشون دارم و برام مهمن!
خیلی سعی میکنم دوباره نرم تو خودم ...مثه دو سال پیش ولی واقعا روم فشاره و دارم اذیت میشم . از همه چی خسته ام ... انگیزه ای هم واسه ادامه ندارم ! سعی کردم حتی روزایی که کلاس ندارم رو خونه نباشم تا کمتر فکر کنم .
بعضی وقتا فک میکنم واقعا یه تختم کمه ! دو تا شخصیت کاملا متضاد دارم !یه شخصیتم (که ظاهریه بیشتر ) شدیدا شاد و سر زنده و سره حال ! ولی باطنم اینیه که اینجا مینویسم !
این تنها تناقضیه که تو زندگیم دوسش دارم !
کی باور میکنه نویسنده ی وبلاگ آلبالو من باشم ! ؟
کامنتای اون وبلاگم و که میخونم همه خوشحالن ازین که خوشحالم !
البته من وقتی شادم تظاهر به شادی نمیکنم ! در اون لحظه واقعا شادم ! ولی لحظه ایه و زمینه ی اصلی احساساتم غمگینه ...
پی نوشت :
- قربون آبجی مینوم برم من که وقتی فهمید ناراحتم زنگ زد و با حرفای قشنگش کلی دلم و شاد کرد ... آبجی من تو یه فرشته ای ...
- یه دلیل کوچولو ولی شدیدا تاثیرگذار (روی خودم) واسه تغییر قالب دارم ! یه مدت قالب رو عوض کردم که اون دلیل برام کمرنگ شه ...
آآآخ
حرف دل منو زدی!!
اره همه دارن می پرن. گاه حتی بدون خداحافظی
با احترام به سلیقه شما
قالب قبلی را خیلی دوست داشتم
بهم حس خوبی میداد با اینکه من سرخ پرسپولیسی ام
آبجی نگین ! دوستان جدید پیدا کن
سلام عشقم

خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناراخت نباش شاید دوباره برگردن عزیزم
قالبت خشنگه
به مینو بگو خیلی دوسش دارم
آخه نگین جونم دوسش داره...............
دوست دارم دخمل
بووووووس
میدونم برام رمز گذاشتی میگم این رمز چیه ؟من اصلا در جریان نیستم نمیدونم چیه؟!!!
سلام نگین جونم.


این حسو تجربه کردم.اینکه فکر کنی حتی کوچیکترین دلخوشی هاتو از دست دادی...
راستی قالب جدید مبارک . این قالبو از قبلیه دوست تر دارم
اوهوم میدرکم
منم اینقده دلم واسه دوستای خیلی قدیمی تنگ میششششششششه
از همه بیشتر واسه نگار که یدفه ای رفت. هیچ نشونی هم ازش نیست :(
سلام.
شاید.
به هر حال می۳۰ که اومدی.
بازم بیا و سر بزن...
نگینی جونم


قربونت برم من چرا باید دل تو رو بشکونم اخهههههههههههه
دوست جون به این نازیییییییییییییییی
خودتم میدونی چقدر دوست دارممممممممممم :*:*:*:*
بووووووووووووس :*
ببین من هنوز پر نزدم نیگاااا
قالب بلاگتو خوب تر شده
بازم دوس داشتی هی عوضش کن هی عوضش کن
موفق باشی عسیسم
اولا که قالبت خیلی نازه
آره منم به دوستیام اعتقاد دارم. دقت کرده باشی میبینی همیشه یه تعداد ثابت برام کامنت میذارن.دوستام برام ارزش دارن.تو یگانه نسرین نی نی خانومی .شاید چون تو لحظه هایی که نمیشه از آشناها کمک خواست شما بدون بهانه بهم کمک میکنین...
سلام نگین جونم!
من که هنو هستم!
دیــــــــــــــــــــــــدی؟
هنوز هم دوستتم!
ولی این که تو از رفتن دوستایی که نمیبینیشون و ندیدیشون و نمیشناسیشون اینقدر ناراحت میشی خیلی بده یعنی این به نظر من یه مشکله و یا شاید هم وابستگی عجیبی نسبت به افراد مجازی پیدا کردنو دوست داری و میخوای از خود واقعی فرار کنی! که البته خیلی الان زیاد شده بین جوونا!
تو باید سعی کنی اعتدالو رعایت کنی! طوری که به خودت هم فشار نیاد!
مواظب خودت باش نگین جون!
اینطوری هم خودتو اذیت نکن!
اول از همه قالب نو رو بهت تبریک میگم
دوما،این مساله داره واسه منم پیش میاد؛ دختر مردابی هم رفته و وبلاگشو حذف کرده بدون اینکه حتی یک کلمه چیزی بگه
از اون روز تا حالا خیلی ناراحتم و به این فکر میکنم که چرا سمیه رفته؟! 
خب به ما هم بگین که چه مشکلی هست که دیگه نمی نویسین و وبتونو حذف میکنین؟! منم یه بار شکست سنگینی خوردم ولی هیچوقت وبمو حذف نکردم و قصد حذف کردنشم ندارم.
در آخر هم واسه دوستات دعا میکنم که برگردن و هم واسه سمیه
خب عوضش منو پیدا کردی
قالب نو هم مبارک ، واقعا لازمه آدم هر چند وقت قالب عوض کنه
خیلی سخته اینکه سعی کنی دوستایی رو که دوستشون داری برای همیشه پیشت بمونن در حالی که واسه اونا تقریبا میشه گفت اهمیتی نداره . البته من دیگه به از دست دادنشون عادت کردم ولی تو رو نمی دونم.از نوشته هات پیداس که دوست خوبی هستی ولی اینکه بعضی یا از پیشت میرن بدی تو نیست شاید لیاقت یه دوست خوب رو ندارم
چند وقته دارم دنبال چیزایی میگردم که واسه همیشه پیشم بمونن بهم آرامش بدن و بهم کمک کنن که هر چه بیشتر از این دنیا و ادماش دوری کنن ... شاید این تنها راهه!!!
دقیقا همینطوره شهریار
در واقع اونا واسه من مهمن !ولی من واسه اونا مهم نیستم ... 
در مورد خطه آخرت ... آره منم خیلی دنبال یه همچین چیزایی گشت ... اگه پیداشون کردی به منم بگو !من که به نتیجه ای نرسیدم
فدات شم من که اینقده مهربونی. انشالله که دوستات برمیگردن هرچی زودتر.
عزیز دلم مشکل نداری
بس که مهربونی و خوبی که اینقدر دوستات و دوس داری
من لینک های زیادی با اسم آلبالو خانومی دیدم
اما نمیدونستم تویی
منم مث خودت تضاد دارم
یه وب بی احساس در واقع شاد
و یک وب منه درونی
نکین خوبم همین طور مهربون باش
قالبتم قشنکه
سلام دوست عزیز.وبلاگ قشنگی دارید به منم سر بزنید. خوشحال میشم.
سلام نگین جونم
خوبی عزیزم؟
اول اینکه بابت خواب بگم که قربون دل پاکت:* و کلی خندیدم واسه ی فرشیدم تعریف می کنم:دی
دوم اینکه ما ایرانی ها همینیم عادت داریم ظاهرمون با درونمون فرق کنه...مثل تعارف ها....
منم این جوری بودم...اما الان دیگه نمی تونم باشم
مراقب خودت باش عزیزم:*
سلامممممممممممم ابجی گل خودممممممممممم

بخاطر همین رفتارای عجیب غریبه مونه که همه ازمون فرار میکنن



خوبی عزیزم!آبجی نباشه ببینه تو حالت گرفته
-
گاهی ما ناخاسته وبه دلایللی مجبور میشیم کارایی را بکنیم که اصلا دوست نداریم...شاید دوستات عزیزم به دلایلی ناخواسته اینکارو کردن!خوشبین باش!
وقتی میبینن به سرعت رفتارمون تغییر میکنه احساس میکنم ادم دورو یا ریا کار یا دروغگویی هستیم!گرچه نظر بقیه مهم نیست ما برای خودمون زندگی میکنیم نه برای بقیه!
-----------------------
توی نظراتت نظری را دیدم که دنبال ارامشی پایدار وهمیشگی بودن
بدون تاملی میگم
این ارامش را تو خودتون جستجو کنید...به دلت رجوع کنید خدا را بشناسید و از وجودش توی زندگیتون لذت ببرید...وقتی خدا توتوی زندگیتون پررنگ بشه اونوقت همه چیزهای بی ارزش براتون کمرنگ میشن ...
باور کنید که با داشتن خدا میتونید بهتر و بهتر زندگی کنید...
برای اثبات خدا دنبال دلیل و برهان نباشید خدا را توی وجود خودتون جستجو کنید ....
(به قول ابجی نگینم خدا توی قلب ماست کافیه دستمونو بذاریم روی قلبمون تا حسش کنیم
پرحرفیه منو به بزرگواریه خودتون ببخشید!
---------------------------
نگینم:
اگه یموقعی کاری میکنم بدون از روی علاقه ایه که بهت دارم!
نگین خیلی گلی...من اگه تو رو نداشتم چی میشد؟!
ان شاالله که من لیاقت آبجیه گلی مثل تو رو داشته باشم!
ن
گین یموقعی منو تهنام نذاریااااااا...من دق میکنم
.
.
لحظاتتون ارام وبی دغدغه!
این عکسه خیلی نازه...یه حس خوبی بهم میده...

من پروانه ها را خیلی دوست دارم
قالبتم خوشگل شده...امروز اینجا در کمال تعجب بارون اومد
ا!قالبتو عوض کردی؟؟قشنگیده!!!!!!!!!!!!!!
سلام آبجی جونم...چرا باید غمگین باشی آخه؟ ظاهر شادت رو بیشتر دوستد ارم تا باطن غمگینت!!!!!!!!



به نظرم اگه باطنت هم با ظاهرت یکسان بشه خیلی بهتره عسلکم
باید عشق وو حال زندگی رو ببری آجی جونم...نه اینکه بدتر زمینه ی زندگیت رو با رنگ سیاه بپوشونی!!!!!!
نبینم بازم بگی غمگینیا!!!!
باید خوشحال باشی!!!!!! خوشحال...خوشحال...این همه آدم هستن که تورو دوستتت دارن(یکیشون خودمم)
دوستت دارم گلی خودم، آجی خودم...
تو این مدت خیلی دلم برات تنگیده بودا آجی...
میسی که رمز پست قبلیه رو بهم گفتی...
راستی اگه یه کم صبر کنی...یه هدیه ی ناقابل بهت میدم آجی..فقط صبر کن...مطمئنم خوشت میاد و روحیت باز میشه!!
دوست دارم، آجی شارونا
تو سعی کن دوستاتو فراموش نکنی
واز روی احساس به کسی دل نبندی
موفق باشی
آپم ومنتظرت
سلام گلی...میسی که اومدی آجی جونم....خوبی؟؟؟
چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده بود..نظرتم خوندم...اومدم ببینمت و هم اینکه بفهمم آپیدی یا نه!دلم گرفت!آخه نه آپیدی!
فعلا بای آجی جون
آپم گلم[گل]
دلم تنگیده بوووووووود اومدم پیشت!
منتظرتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
نکین عزیزم داستان من و تو شبیه همه نه تنها من و تو بلکه من و تو و خیلی هاممنون ازینکه به فکرمی ازینکه نکرانمی من همه سعی مو میکنم تا بتونم فراموشش کنم نمیدونم جرا با اون که ١١ ماه میکذره دوست داشتنم بیشترمیشه حالا فعلا تصمیمم اینه که دیکه نرم سمتش دلم خوش بود که برکشته میدونستم برکشتنش الکیه اما به همون دلم خوش بود کاش هیج وقت نمیدیمشون
نگین کجایی؟
اول اینکه...خیلی ذوق کردم نامتو خوندم آجی!!

وایییییی خوشحالم که تونستم، یا تونستیم خوشحالت کنیم
دوم اینکه...با اون عکسای فنقلی کارای قشنگ کردی...اسمت
و اسم وبلاگت...اسمت که قشنگیده بدجور...قبلا هم خیلی خیلی قشنگبود اما الان زیباتر شده...
یه چیز واسه اینکه بیشتر خوشحال بشی:
************************************************
روزی در آینه نگریستم و فهمیدم خوشگلی دردسر داره!خوش به حالت که دردسر نداری!
**********************************************
شوخی بودا!به دل نکیری آجی جونم
دوست دارم فراوون
نگین جان سلـــــــــــــــام
نمیخوای داستانو ادامه بدی؟؟؟؟؟؟
من هر روز میام سر میزنم ببینم ادامشو نوشتی یانه!!
نگینننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
دلم برات تنگه.........................
سلام به نگین جون خوب خودم

باور کن فکر نمی کردم رفتنم ممکنه ناراحتت کنه... واقعا باید ببخشی... می بخشیدم؟؟؟
می دونی نگین اون تضادی رو که می گی خیلیا باهاش دارن دست و پنجه نرم می کنن... اخه ما فقط برای خودمون زندگی نمی کنیم که... بعضی وقتها لازمه برای اینکه خیال عزیزانمون رو از حال و احوال خودمون راحت کنیم باید همیشه بخندیم و خودمون شاد و خوشحال نشون بدیم... ولی وقتی پا تو خلوت تنهایی خودمون می ذاریم انگار تموم ناراحتی هامون یهو روی سرمون اوار میشن...
درسته، این تضاد قشنگه... اون اشکایی که توی این تنهایی ها ریخته می شه با تموم شور بودنش شیرینه... ولی بعضی وقتها دلمون هم میخواد واقعا همه از اونچه که اون ته مهای دلمون می گذره با خبر بشن... کاری که من کمتر تونستم توش موفق باشم...
اوهووووووووم
دلم برات تنگ شده بود ...ولی خب نبودی که بیام پیشت
وااااااااااااااااااااااااااااااای ملسی یگانه جون اومدی
یهو نری هااا